درس دادن برام آرامشه
وقتی میتونم سر کلاس طرف مقابل رو به وجد بیارم و همین کنکور بی منطق و فرمول گرا رو انقد با هیجان براش توضیح بدم که، مشاورش وقتی میخواد تهدیدش کنه میگه اگه این کارو انجام ندی نمیذارم خانوم فلانی بیاد بهت درس بده، حالم خوب میشه. خیلیا میان تو آموزش که جایی رو درست کنن، بعضیا میان که فقط پول بگیرن، اما یه آدمایی هم مثه من هستن واقعا خود درس دادن براشون لذت داره. قطعا و یقینا پول برا منم مهمه. ولی واقعا اعتقاد دارم ادم تا عاشق کارش نباشه نمیتونه پول خوبیم توش در بیاره و من بینهایت عاشق درس دادنم. عاشق انتقال کشفیات و احساسات خوبم تو هر درس، عاشق اون برق چشمای طرف مقابلم وقتی یه سوالو از چنتا راه متفاوت براش حل میکنم.
دیروز رفتم کارگاه برق :)
مدار خودمونو یه بار دیگه بستم و به استادم نشون دادم، کلیییی تشویقم کرد وقتی دیدش، مخصوصا از کار اجراییم، و تو کل ساعت کارگاه دیگه خودش مشغول کارش شد و بچهها و ایراداشون و نمره دهیشون رو به من سپرد و وقتی سر اولین چک کردن مدار، نمره ازم خواست و گفتم کار اجرایی شو خودتون چک کنید، کلی غر زد که خب خودت چک میکردی دیگه. و دیگه من بودم که مدارای سال بالاییهارو چک میکردم و نمره میدادم بهشون 😊😊 باور کنید لذتبخشترین حس دنیاس که ورودی باشین و برقی نباشین و کارگاه رو بهتون بسپرن ^____^ هفته دیگه قراره یه مدار خرخفن ببندم و بعدش میریم سراغ وسایل برقی خونه، از مدار اف اف تا یخچال و اینا :))) اون میخواد از من مهندس بسازه و مامانم میگه برو یاد بگیر که یکی دوتا کار برقیم که تو خونه بلد نیستی یاد بگیری :))
محمدقاسم میگفت دانشگاه یا صفره یا صد؛ میگفت دانشگاه کلی به رشد من کمک کرد، ولی متاسفانه برا خیلی از دوستامم پتانسیل منفی داشت، میخوام برم بهش بگم پتانسل مثبت دانشگاه رو پیدا کردم ^__^ میتونی آسوده بخوابی دیگه :)))
پ.ن: الان دیگه کامل خوبم ^___^
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.