من و خدات دوتا دیوونه ایم ..

در من تمام توست و در تو تمام آنچه دوست می دارم ...

داستان عشق

+ متن طولانیه :)

همه چی از اون موقعی شروع شد که من از زندگی تو اون وضعیت خسته شده بودم .. 

انگار همیشه یه غم بزرگ تو دلم خودنمایی می کرد . نه خنده ی از ته دل نه یه حس خوب ..

از بیرون همه چی اکی بود .. یه دختر درسخون . یه مدرسه ی خفن . یه اتاق با یه عالمه عروسک و هر تفریحی ک میخوام ..

ولی از تو آشوب بودم .. هیچی لذت بخش نبود ..خسته بودم ..

به خودم گفتم بسه دیگ لعنتی ، تا کجای دنیا می خوای بگی کسیو نداری ، تا کجای دنیا می خوای از خودت فرار کنی ، از توانایی هایی ک داری ، از کسایی ک ازشون متنفری ..

فک کردم .. نزدیک دو سه ماه فک کردمو تلاش کردم زندگیمو از چیزایی ک دوسشون ندارم پاک کنم .. با همه ی اطرافیانم جنگیدمو دلو زدم به دریا ..
پیش خودم گفتم این همه مدت خدارو گذاشته بودی کنارو نه نمازی نه چیزی .. چی شد ؟

به حرفت گوش کرد ؟ نه ..

پس حالا تغییر کن .. اگ زنده ای ، پس حتما یه کار تو دنیا وجود داره که تو فقط می تونی انجامش بدی .. پس انجامش بده .. اون موقع خودم خودمو با این حرفا به خودم اوردمو اولین کاری ک کردم پاک کردن آدمای اضافی و بدردنخور از زندگیم بود .. کم کم شروع کردم نماز خوندن و درددل کردن با خدا .. گله می کردم .. کمک می خواستم ..
صدامو شنید مثله همیشه ولی اینبار بر خلاف گذشته کمکمم کرد ..

اونم چه کمک کردنی

کاملا اتفاقی - اون موقع از نظرم من - با المپیاد آشنا شدم ..

چه چیزیم گذاشت جلو پام

نجوم

یه دنیای هزاران هزار برابر بزرگ تر از دنیای من و هزاران هزار بار جذاب تر از زندگیم تا اون لحظه ..

منو گذاشت تو یه راهی که مطمئن بود فقط این جوری می تونم تغییر کنم و الحق که کارش حرف نداره .. روزها و ثانیه ها می گذشتن و من هر ثانیه و هر روز دسخوش تغییراتی میشدم که نه تنها خودم بلکه اطرافیانمم متعجب شده بودن ..

کنار خدا و نجوم برام اتفاقایی افتاد که گاهی از ته دل خندیدم و گاهی از ته دل اشک ریختم ..

و برای اولین بار تو زندگیم احساس زنده بودن و زندگی کردن و لمس کردم ..

با آدمای جدید و خوب آشنا شدم و بهترین اتفاقش این بود که کم کم کسایی که دوسشون داشتم با تمام وجود بهم اعتماد کردن ..

من می خواستم تغییر کنم و باید ریسک می کردم ..

المپیادی بودن تو مدرسه ای که چندین سال از فضای المپیاد دور بوده یعنی شنا کردن خلاف جهت آب و سرو کله زدن با کلی آدم که هر ثانیه و هر لحظه فقط یه چیزو تکرار می کنن : تو نمی تونی ..

یعنی جلوی همشون وایسی و با تمام وجودت داد بزنی من می تونممممم

حتی اگه همه ی دنیا جلوم وایسه من می تونم

چون خدا پشتمه ...

چون مامانم کنارمه

چون دوستم دلگرمیمه ..

با نجوم وکنار ستاره ها و نزدیک خدا ، زندگی به قدری شیرین بود - و هست - که با تمام وجودم احساس خوشبختی می کردم ..

من تو این دو سالم موفق بودم و واسه موفق شدن نجنگیدم

من موفق بودم چون وقتی دوستام تو مدرسه درگیر 0.25 - 0.5 نمره ی معدلشون بودن ، من داشتم دنیارو میشناختم ..

وقتی درگیر زبان فارسی و تاریخ بودن ، داشتم با ماشین حساب کوچیکم حرکت ستاره هارو درک می کردم ..

تو خونه پشت میزم، در مورد ستاره ها و کهکشان هایی که n هزار سال نوری ازم دور بودن چیز یاد می گرفتم و هر لحظه بیشتر مبهوت این همه عظمت میشدم ..

من موفق بودم چون ترسو نبودم .. با هرکی جلوم وایساد جنگیدم و بهش فهموندم فقط کسی که منو وارد این راه کرده می تونه ازش بیرونم کنه ..

من واسه موفق شدن نجنگیدم

برا بزرگ شدن جنگیدم

برا زندگی رو یاد گرفتن

برا مقابله با سختی ها

من جنگیدم و خدا هر ثانیه به هر نحوی وجودشو بهم یاد آوری کرد .. 

المپیاد یعنی شب پشت میز خوشگلت وقتی همه خوابن با خدا و ستاره هاش گپ بزنی 

 یعنی خل باشی ، با مدادت درد و دل کنی

یعنی کتابای جذاب بخونی و یه دفتر دویست برگ سوال خفن بنویسی

My life

یعنی همه تلاشت برا یه امتحان بزرگ از امتحانای بزرگ  زندگیتو ببیننو تو همزمان برا همش آماده شی

یعنی آروم آروم برسی به روزی که حکمش برا تو مثه یه پاداش جذابه

روزا پشت سرهم گذشتن و زندگی هر لحظه جذاب و جذاب تر شد ..

بعده کلی شکست

بعده کلی غم 

باید اعتراف کنم هیچ وقت فک نمی کردم یه مسابقه ی دانش آموزی می تونه دنیامو عوض کنه

که صد البته المپیاد فقط یه وسیله بود

یه وسیله برا پرواز به اوج و پر گرفتن به سمت یگانه ی بی همتا ..

فردا ساعت 2 قراره امتحان این دو سال و پس بدم ..

و بعد از این که به توانایی های خودم و خدا ایمان دارم ، به اینم ایمان دارم که یه امتحان 4 ساعته اصلا معیار قضاوت خودم از خودم تو این 2 سال نیست ..

فردا قراره فقط یه کوچولو عشق بازی کنیم ..

با ستاره ها و کهکشان ها و احتمالا موشکا :)

+ ممنونم که تا آخرش خوندی و ببخشید که طولانی بود :)

+ المپیاد یه مسابقه ی دانش آموزیه که هر سال بین دانش آموزای پایه های دوم و سوم دبیرستان به صورت جدی و برای پایه اول دبیرستان به صورت آزمایشی، تو دو مرحله برگزار میشه .. کسایی که مرحله اول قبول میشن ، تو مرحله دو و یه سطحه بالاتر باهم رقابت می کنن و از بین تقریبا 500 تا 1000 دانش آموز تقریبا 40 نفر برا هر رشته انتخاب میشه .. این 40 نفر تو دوره ی تابستانی که توسط باشگاه دانش پژوهان جوان برگزار میشه آموزش داده میشن و بازهم باهم به رقابت می پردازن .. بسته به رشته ی مورد نظر به 8 تا 10 نفر مدال طلا ، به یه سری مدال نقره و به بقیه مدال برنز میدن . کسایی که موفق به گرفتن مدال طلا میشن از کنکور معاف میشن و یه سال پیش دانشگاهی تحت آموزش باشگاه به مسابقات جهانی راه پیدا می کنن و مدال های نقره و برنز سهمیه‌ی 25 درصدی در کنکور برای دانش پژوه داره ..

+حالا از همه ی اینا که بگذریم ، ازتون میخوام که برام دعا کنید تا فردا بدون بی دقتی فقط خودم باشم :)

پروانه شیخ
۰۸ ارديبهشت ۲۱:۴۷
امیدوارم موفق و پیروز باشید.

fatemeh ^__^ :

ممنونم :)
آقاگل ‌‌‌‌
۰۸ ارديبهشت ۲۱:۵۳
حتما دعاگوییم :)

fatemeh ^__^ :

بسی ممنان :)
خانم خوشبخت خانم خوشبخت
۰۸ ارديبهشت ۲۲:۰۱
عزززیزم. آرزو میکنم حتما موفق باشی.
چه اتاق خوشگلی داری :)


تنها چیزی که من هیچ وقت نتونسم دوست داشتنش رو درک کنم، علاقه به نجوم و فوتباله!

fatemeh ^__^ :

ممنون عزیزم :) چشای خودت خوشگل میبینه :)

صد البته ک من عاشق جفتشم :دی
ماه نوشته
۰۸ ارديبهشت ۲۲:۱۲
موفق باشی دوست عزیزم :)
مطمئنم که حتما سربلندمون میکنی :)

fatemeh ^__^ :

ممنونم خانوووم :)
انشالله
دعا یادت نره ها :)
عرفـــــ ـــان
۰۹ ارديبهشت ۱۲:۱۸
چقد قشنگ شده وبت :)

fatemeh ^__^ :

چشات قشنگ میبینه :)
ماهی سیاه کوچولو
۰۹ ارديبهشت ۱۵:۴۹
شک نکنید دعاتون میکنیم
اگرچه اینهمه انرژی و خواست خودتون خودش همه کارا رو میکنه :)

+ماشین حسابتون عین مال منه :))

fatemeh ^__^ :

ممنونممم :)

+ عه عه :)
ماهی سیاه کوچولو
۰۹ ارديبهشت ۱۵:۵۰
الان من تاریخو دیدم این مال دیروزه

باید بپرسم چیکار کردین امتحانو؟! :)

دعای پس از امتحانم خوبه ها :)

fatemeh ^__^ :

دقیقا این لحظه که نوشتی نظرتو سره امتحان بودم :)
شما هر موقع دعا کنی خوبه :)
Mostafa RJ
۰۹ ارديبهشت ۱۶:۴۱
فک کنم الان داری تست میزنی :) (تستیه دیگه؟!)
اومدی بگو چی شد :)
گفتی نتایجش کی میاد؟!

fatemeh ^__^ :

نه تشریحیه :دی
نتایجش آخر خرداد یا اوایل تیر میاد :)
الی
۰۹ ارديبهشت ۲۳:۱۸
با خوندن این پست حتا منممم درک کردم تمام اون لحظات خووووب این دو سالو
 واقعا شاهکار کردییییی. 
تو واسه موفق شدن نجنگیدی، واسه عاااااشق شدن جنگیدی. یه عشق نجومی😊😊😊😊
برخلاف جریان آب حرکت کن هر وقت که لازمه ، منم پشتتم😆

fatemeh ^__^ :

تو درک می کنی چون تو تموم لحظه ها کنارم بودی :)
با ناراحتیام ناراحت شدی و با خنده هام خندیدی
وقتی میپاشیدم و صبرم تموم میشد تو بودی ک فقط میتونستی جمعم کنی و المپیاد کنار تو ب اوج لذت خودش رسید :)
بر خلاف جریان آب حرکت می کنم و مطمئنم تو کنارمی دوست دوست داشتنی :)
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
من ماگدالینم .. غول تماشا ...