من و خدات دوتا دیوونه ایم ..

در من تمام توست و در تو تمام آنچه دوست می دارم ...

بی عنوان‌های به دلبر

می‌دونی من صدای اون‌قدر خوبی ندارم ولی همیشه دلم می‌خواست هرشب برا یکی شعر بخونم، داستان بخونم، یا اصلا هرچی! مثلا اخبار آخرین کلاهبرداری آقای ایکس یا به دنیا اومدن ۴تا بچه گربه زیر شیروونی خونه یکی از بلاگرا، یا هر نوشته‌ای که بشه خوندش
همیشه دوس داشتم یکی سرشو بذاره رو پام و نه من بفهمم چی می‌خونم، نه اون بفهمه
یه خلسه به اندازه متن، یه خبر، یه داستان یا یه شعر…
یه خلسه با صدای من و سکوت اون…
یکی جان هر جای دنیایی بدون یه روزی پیدات می‌کنم و برات می‌خونم…

من ماگدالینم .. غول تماشا ...