کلمهها عجیبن
همون قدر که دنیاشون میتونه دنیاتو لاکچری کنه همون قدرم میتونه جهنمش کنه
من نه سر از ادبیات در میارم نه قلم خوبی دارم نه مثه شما با دنیای کلمات آشنام
ولی یه چیزیو خیلی خوب میفهمم
یه چیزی که پوست و خونمو دادم تا درکش کردم و الانم دارم جونمو میدم بابت این درک
این که هر کلمهای دو لایه داره
یکی معنی سطحی و دم دستی
یکی عمق و فی خالدون کلمه
و انفجار وقتی رخ میده که دو نفر که باهم حرف میزنن، هرکدوم با یه لایه از کلمه صحبت کنن
فک کن شما تصورت اینه که داری یه لیوان آبو میریزی رو میز و این آبی که داره ریخته میشه برا طرف مقابل حکم دریا رو داره، میره توش، غرق میشه…
و شما همون موقع آب ریخته شده رو با دستمال پاک میکنی
حرفتو زدی
جمعش کردی و هیچ اتفاقیم برات نیوفتاده
ولی نفهمیدی که یکیو کشتی
مثه عشق
مثه تنفر
مثه دوست
حالا چجوری میشه وقتی غرق شدیم نجات پیدا کنیم؟
آره
یکی که غرق شده رو پیدا کنید و ادامه راه رو با آبشش زندگی کنید