من و خدات دوتا دیوونه ایم ..

در من تمام توست و در تو تمام آنچه دوست می دارم ...

چشمای خسته، دستای بسته، گنجشکک اشی مشی پرت شکسته…

شب‌ها ۹ و نیم بخوابی و روزها ۵ بیدار شوی

کل روز را تلاش کنی که ابعاد زندگیت محدود به درس نشود

۸ شب که به خانه می‌رسی، چشمانت را باز نگه داری که فیلمت را حتما ببینی و 

این تویی که حق داری یک شب جمعه را که فردایش تعطیل است و روز استراحت، بیدار بمانی و با عشق شب، نفس بکشی

و ظلم است جایی زندگی کنی که به خاطر نقشه بد خانه این لذت شب زنده‌داری های پنج‌شنبه شب‌ها را از دست بدهی

مگر از زندگی چه خواستم دیگر…

من ماگدالینم .. غول تماشا ...