من و خدات دوتا دیوونه ایم ..

در من تمام توست و در تو تمام آنچه دوست می دارم ...

اگه یه شب برسم به حقایق …

جمعه‌ها یک غم خاصی هست…

در دل و جانت رخنه می‌کند و جانت را می‌گیرد…

یا شاید هم یک غم رخنه کرده از آن ته مهای دلت بیرون می‌آید و درست در جمعه‌ها ابراز وجود می‌کند…

جمعه‌هاست که حال آدم گرفته است و انگار که غم را می‌پاچند رو درو دیوار پیکر آدمی و می‌گویند حالا برو

حالا برو و اگر می‌توانی در جمعه‌ها خوش‌ باش

در جمعه‌ها به کارهایت برس

اما نمی‌شود آقا

نمی‌شود…

این جمعه‌ها از صب ِ صب ِ کله‌ی سحرش می‌آیند که اصلا شب نشوند…

ربطی به غروب و غیر غروب هم ندارد

جمعه لعنتی می‌آید که شب نشود…

می‌آید که یادت نرود خیلی چیزها را…

+ عنوان را قمیشی در گوشم تکرار می‌کند…

اگه یه روز بگم از این حکایت

که به تو کردم عادت

دلم پیش دلت مونده تو زندون رفاقت…

آقاگل ‌‌
۱۷ دی ۲۰:۱۱
این اهنگ سیاوش...
خودش گویاست.

fatemeh ^__^ :

آقاگل -_-
الی
۱۷ دی ۲۰:۲۵
هعی...

fatemeh ^__^ :

:(
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
من ماگدالینم .. غول تماشا ...