هیچ چیز جذابی در حال حاضر تو زندگیم نیست
همهچی داره فوقالعاده معمولی میگذره
با یه سری خاطره که درست میشه
دلم یه تلاش درست و حسابی
یه حال درست و حسابی
یه آدم تقریبا در دسترس درست حسابی
و یه هیجان درست حسابی میخواد
دلم میخواد سریعتر دوره تموم بشه و من پیست آزادی رو بذارم رو سرم و بمیرم از بس کارت برونم
که تموم شه و زودتر دوره پاراگلایدرمو بگذرونمو روزی ۲-۳ بار از بالای کوهای نزدیک چیتگر بپرم
که پرواز کنم
که بریم یه کیش درست حسابی و خفه کنم خودمو از جت اسکیو پرواز
که بشینم لب ساحل و آهنگ گوش کنم و خستگیامو در کنم
که بعدش همهی کتابای نخوندمو بخونم و همهی شعرهای ضبط نشدمو ضبط کنم و آرشیو جدیدی به صداهایی که هرشب گوش میدم اضافه کنم
که برم کلاس پیانو ثبت نام کنمو با استاد الی کلاس زبان بردارمو درس بدمو آرامش داشته باشم
آرامش ندارم
آرامشم رفته
دلم گرفته
حرفهای منطقی و خوب شما پذیرفته میشود…