به گمانم زندگی باید همین شب تا صب بیدار ماندن ها و گوشه اتاق دلدادگی هایم با آسمان ِ دست سازم باشد
وقتی قلم در دست میگیرم و مرز های صورت فلکی ها جان میگریند روی آسمانم
و وقتی ستاره ها میدرخشند
و بودنشان را به فیلم دیدن و کتاب خواندنم در آن ساعت ترجیح میدهم
یا نه
زندگی باید کنج دیگر اتاقم باشد
آن جایی ک ستاره ها و کهکشانها با من عشق بازی میکنند و دل میبرند بدجنسها
وقتی میفهمم سیاهچاله ای به قطر ۳۲ کیلومتر کهکشانی با قطر چند صد کیلو پارسک را میگرداند
یا شاید هم زندگی همین جاست
وقتی پشت میز کوچکم مینشینم و میخواهم بدانم، بفهمم، دربارهی هرآنچه از من دور است .. دربارهی تپش ِ فلان ستارهی قیفاووسی چندین هزار پارسک آنورتر ِ مان یا خمیده شدن فضا زمان جایی که ساهچاله ها بازیشان میگیرد.
یا نه اصلا زندگی یک من است و یه اتاق کوچک به وسعت دنیای من وقتی میخندم، تعجب میکنم، اشک میریزم، عصبانی میشوم و هستم.
زندگی باید همین عشق بازی ِ من و اتاقم و آسمان باشد وقتی تنهایم و پناهی جز آنها ندارم .........
.
.
.
.
.
+ تنها دلیلی که این عکسارو میذارم دلخوشی و حال خوب خودمه . نرید تو این فازا که چمیدونم برا نمایش عکس اتاقشو میذاره یا هر فکر دیگه ای .. این جا قراره من حالم خوب باشه .. و کلی سال زحمت کشیدم تا این اتاق و به وسیله ای برا خوب کردن حالم تبدیل کنم .. پس منطقیه که بخوام با این که توش زندگی میکنم هرجام که میرم ببینمش ...
+ آسمونم هنو تکمیل نیست.
+ هر پارسک 3.09x1016 متره
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.