من و خدات دوتا دیوونه ایم ..

در من تمام توست و در تو تمام آنچه دوست می دارم ...

با من راه بیا دلم ...

این که دوباره بساط نقاشی ام را پهن کرده ام رویِ میزم،

مقواهای رنگی‌رنگی ِ کوچکم را، کاغذ‌دیواری ِ میزم کرده ام، 

این که برای اولین بار بدون نگاه کردن به مانده حسابم ولخرجی کرده و پِلنرِ رنگی رنگی و دفتر رنگ کردنی خریده ام،

این که فردا قرار است بازهم بدون توجه به کم شدن موجودی ام از آن پک های ۲۴ رنگه‌ی استدلرهای دلبر بخرم،

یا حتی این که حسابان نمیخوانم و به جایش باشگاه مشت زنی ای که الی عیدی داده روی میزم است،

این ها هیچ کدام نشانه‌ی بی تفاوت بودنم به اوضاع و الکی خوش بودنم نیست ...

این ها فقط یعنی من خسته شده ام از به خودم فکر نکردن

خسته شده ام از اهمیت ندادن به قلب ِ بیچاره‌ی تنهایم

خسته شده ام از فکر کردن به رفتن و نماندن 

راستش را بخواهی روحم کمی از من مرخصی میخواهد

خب منم ک بی قلب و بی وجدان نیستم که

می خواهم برای اولین بار با او و آرزوهایِ رنگی رنگی اش همراه شوم

اولین قدم هم عوض کردن ِ آن شاخه های لخت و زمستانی ست که پنجره را پوشانده ...

اسب چطور است ؟ سلیقه ام را پسندیدی؟

راستش را بخواهی میدانم این بار هم چشمان آن اسب مشکی و سرکش با آن موهای دلفریب و مشکی اش چیزی به دنیای رنگی رنگی ات اضافه نکرده ..

اما قبول کن دیگر

نگاه کردن به آن چشمان مغرور و مشکی که زندگی درش جریان دارد، بسیار زیباتر از آن شاخه های خشک زمستانیِ زیباست ...

میدانی قلبم

تو مثل زن در زندگی مشترکمان هستی ...

اگر شاد نباشی و تورا آرام نکنم

اگر هر از گاهی با بازوان مردانه‌ی عقلم تورا به آغوش نکشم

اگر گاهی برای توهم که شده کوتاه نیایم

زندگی میپاچد

یا نه

اصلا میمیرد

راستش را بخواهی تا الان هم فقط فکر میکردم که زنده‌ام

فکر میکردم وقتی نجوم را که تو دوست داری بخوانم، تو از من راضی میشوی

اما نمیدانستم گاهی هوس می‌کنی بدون حضور مردت دست به قلم ببری و بدون حسِ حضور در این دنیا بِکشی، رنگ کنی، بیافرینی ...

حالا فهمیده‌ام .. فهمیده‌ام گاهی باید فقط با تو همراه شوم .. باهم به انقلاب برویم و کتاب‌هایی که دوست داری را برایت بخرم ..

برویم به آن مغازه‌ی خوشگل و هرچه میخواهی برایت بخرم

و اهمیت ندهم به غرغرهای مامان که میگوید پولتو پس‌انداز کن .. ولخرجی نکن ..

من که ولخرجی نمیکنم .. فقط میخواهم کمی هوایِ خانم خانه ام را داشته باشم ..

اما تو هم قول بده با من راه بیایی ..

هی از آن ته مها نگو با موی بلند زیباتری

نگو هوس کرده ای دوباره حس پخش شدن موهایم روی متکا را در شب حس کنی

نگو تنگ شده‌ای برای ۲ ساعت نشستن پای آینه و خل و چلانه صاف کردنشان

بگذار موهایم را هی کوتاه و کوتاه تر کنم

و بی توجه به بقیه و حرف هایِ تکراریشان در آینه به این زیبا لبخند بزنم ...

خودت را به آن راه نزن ..

راستش هنوز حس میکنم با موی کوتاه زیباترم ...

bahar ...
۱۵ خرداد ۱۷:۳۰
(((:موی بلندبه همه میاد دخترباس موهاش کوتاه باشه

fatemeh ^__^ :

فک کنم بهتر بود این طوری بگی :
موی بلند که به همه میاد
اونی که موهاش کوتاهه و خوشگل میشه حرف نمیذاره :دی

بلیم دختر مو کوتاه خیلیم عالی :)
بهار پاتریکیان D:
۱۵ خرداد ۱۷:۵۲
یادم رفت فاطمه :| :))))

fatemeh ^__^ :

حقته ک اینو تایید کنم :دی
بهار پاتریکیان D:
۱۵ خرداد ۱۷:۵۳
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
موی کوتاه خوبه ، راضی ام ، ولی مثل سگ پشیمونم ، دلم واسه موهام تنگ شده ..
قلمت خیلی خوبه ، حتی جا داره از اون فحشای عاشقانه بهت بدم :))))
کوفتت بشه اون فابرکستلا ، پارسال همه عیدی هامو دادم جای مداد رنگی و گواش ، الان اسمشو میارم مامانم با پشت دست میخوابونه تو دهنم میگه خفه شووووووو =)))))))))
زندگی همین جوریش خوبه ، خودت باش و مهم باش واسه خودت :))))
خوش بگذره بالام جان :))))


**** ***** ****** ****** **** ***
*** ***** ** *** ****** *** *** **** ** *** ** *** ***** **** *** ***

fatemeh ^__^ :

یعنی کشتی منو تا یه نظر بذاری :دی
فک کنم هیچ وقت از کوتاه کردنشون پشیمون نشدم
فقط گاهی دلم براشون تنگ میشه :)
خوبی از قلم خودته والا :دی راحت باش تو بهار اینجا آزادی هرچه میخواد دل تنگت بگی :)
بعدشم استدلر میخوام بخرم :دی
کار خیلییییی پسندیده ای کردی :)) منم میخوام یه تغییراتی تو وسایل نقاشیم در راستای نوسازی بدم :دی
اره زندگی کلا خوبه دوسش دارم
همه جوره :))
خانم خوشبخت خانم خوشبخت
۱۵ خرداد ۱۹:۰۳
عزززززززززززززیزم ...

منم دلم میخواد گاهی بدون توجه به حرف بقیه و عقلم کاری رو انجام بدم که قلبم دوست داره.
اما متاسفانه جراتشو ندارم هنوز.

fatemeh ^__^ :

اره واقعا جرئت میخواد
ولی فک کنم بعضی موقع ها هرچند کوتاه بشه هوای دلمونو داشته باشیم :)
سونیا ..
۱۸ خرداد ۲۲:۱۷
من آدم زیاد حوصله داری نیستم پس نمیتونم متن های طولانی رو بخونم!
یکم کم بنویسین دیگه!!

fatemeh ^__^ :

نمی تونی نخون
کی مجبورت کرده ؟
سونیا ..
۱۸ خرداد ۲۳:۲۳
باش نمیخونم

fatemeh ^__^ :

نخون
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
من ماگدالینم .. غول تماشا ...