من و خدات دوتا دیوونه ایم ..

در من تمام توست و در تو تمام آنچه دوست می دارم ...

به جهنم که میروند..

نمیدونم از چی بنویسم

از کدوم درد

از کجای بی عدالتیا

دلم میخواد فقط زار زار گریه کنم

گریه کنم که نمیتونم تصمیم بگیرم

یه عالمه درد تو سینم هست ک فقط تلنبار شده

دردرایی ک انقددددررررر زیاده ک میترسم از قلم بیوفته

از کدومش بنویسم ؟

از اجحافایی هر لحظه داره اینجا در حق مردم میشه ؟

از میلیارد میلیارد هزینه ک صرف مسابقه های قرآنی و مذهبی میشه و وقتی به مسابقه علمی میرسه ته دیگ میخوره کف دیگ ؟

از بی اعتنایی هایی ک به مردم بیچاره میشه و پولایی که میره تو شکم مفت خورا ؟

از گرسنگی و بی پناه بودن آدمایی ک سقف آرزوهاشون سطحی ترین حقوق یه انسانه ؟

از توهین به شعورمون و زندانی کردنمون وقتی حرف حق میزنیم ؟

از جوونای نابغه ای که گروه گروه دارن فرار میکنن و یه جوری باهاشون برخورد میشه ک کلاشونم بیوفته دیگ برنمیگردن ؟

از بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران که میگه : 

«می‌گویند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند این مغزها! مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند، و الّا کسی از مملکت خودش فرار می‌کند به امریکا؟! از مملکت خودش فرار می‌کند به انگلستان و زیرِ سایه انگلستان می‌خواهد زندگی بکند؟ پیوند می‌کند با بختیار و امثال بختیار که مملکت ما را به تباهی کشیدند؟ این مغزها بگذار فرار بکنند، بهتر که فرار می‌کنند! غصه نخورید برای اینها، برای اینها که کشته شده‌اند غصه نخورید این قدرها.

صحیفه امام خمینی|جلد۱۰|صفحه ۴۰۳»

از ارزشی ک برا شهروند این مملکت قائلند؟

از مفت خوریا و دله دزدیاشون ؟

از به اسم خدا تلکه کردناشون ؟

از عذاب دادناشون ؟

از امید کوکبی ک باید رو سرشون بذارن و الان به اتهام پوچ جاسوسی بدون هیچ مدرکی تو زندانه و با سرطان دست و پنجه نرم می کنه ؟

از نابغه ی کشورم ک با پای زنجیر شده رو تخت بیمارستانه ؟

از کثافت کاریایی ک بین خودشن می کنن و مردم باید تاوانشو بدن ؟

یا از بچه هایی ک بی پناه تو خیابونا تو سرماو گرما ، برف و بارون ، باید سر چهارراه التماس پول کنن ؟

از کجای مملکت گل و بلبلم بنویسم که هرجاشو نگاه میکنی بوی تعفن میاد

از کدوم اینا بنویسم ک وقتی بهشون فک می کنم دیگه خودم یادم میره

یادم میره زنم و از دیدگاه مثلا اسلامی و تربیت شده ی پسرای کشورم فقط یه کلفتم

یادم میره از کوچک ترین حقای انسان بودنم محرومم تو جایی ک اسم خدا روشه

جایی که وقتی بهشون میگی خدا به جنین از دوهفتگی روح میده و از همون موقع سقطش قتلِ یه انسانه ولی از ۳ ماهگی جنسیتش مشخص میشه ، میگن دهنتو ببند ... تو نمیفهمی

تو کی هستی درمورد این چیزا حرف میزنی

وقتی به همه دردام فک می کنم که این یک هزارمشم نیست

میگم فاطمه

برا استادیوم غصه میخوری عزیزم ؟

غصه نخور

فقط توعم فرار کن که رفتنت براشون به جهنمم نمی ارزه

رفتن که بهونه نمیخواد

موندن بهونه میخواد

بهونه های موندنم کفاف نرفتن نمیده خدا

ببین با اسمت چی کار کردن ؟

چجوری توقع دارن انقدر لش باشن و کسایی ک سمت تو نیستن بیان کنارت ؟

چجوری توقع دارن ؟

نگاه کن

من دلم میسوزه برا کسایی ک اینجان

برا بچه ها

من دلم میسوزه و میتونم کمکشون کنم

اما خودم چی خدا

قول میدی یه زندگی دوباره بهم بدی ک توش تو لجن نباشم ؟

قول میدی ؟

من ماگدالینم .. غول تماشا ...