من و خدات دوتا دیوونه ایم ..

در من تمام توست و در تو تمام آنچه دوست می دارم ...

41 ●

تی اگه من دختر ضعیفیم ،

حتی اگه زیاد باهوش نیستم ،

حتی اگه سوال کم حل کردم ،

ولی یه تفاوت اساسی دارم با بقیه ...

این ک فهمیدم خدا می خواد من نجومی باشم

می خواد المپیاد بدم

و تو این یک سال اینو همه جوره به من ثابت کرد ...

با کلی نشونه ...

هر بار ناامید شدم بلافاصله بهم یه راه جدید نشون دادو فک کنم این نا امیدی چن صد بار اتفاق افتاد !

من همه ی این نشونه هارو میدیدم و میدونستم خدا باهامه ..

ولی فراموش کرده بودم ...

داشتم دیروز به مامانم میگفتم : کاشکی خدا باهام حرف میزد .. کاش یه جوری بهم میگفت نجوم خوندن تو سرنوشتمه یا نه ..

من که دارم تلاشمو می کنم ... کاش میشد بدونم این تلاش کجای سرونوشتمه ...

و تو یه لحظه همه ی اتفاقای این یه سال ک بعضیاش برام مثل مجزه بود از جلو چشمم رد شد .. انگار یه بار همه ی اون نشونه ها برام یادآوری شد

به مامانم گفتم میدونم خدام می خواد من راهمو ادامه بدم و وگرنه مثلا ( و یه نشونرو براش تعریف کردم ... خاص ترین نشونرو ...)

مامانم گفت خدا میگه : رو زمین همیشه نشونه ها و آیات زیادی وجود داره اما برا کسایی ک فکر می کنن ...

حس خوبی دارم ..

آرومم ... خیلی آروم ...

تمام تلاشمو می کنم ...

میدونم که موفق میشم ...

چون خدا باهامه

مرسی همراه همیشگی ، سکوت شنونده ی مهربون و صبور

من می تونم، چون میخوام و تلاش می کنم

من ماگدالینم .. غول تماشا ...