نمیدونم چرا اما از همون اول واسه تو خیلی بیشتر اشک میریختم ..
اولین بار که حرمتو دیدم فقط خدا میخواست ک اونجا انقدر خلوت باشه ک یه دور طوافت کنم و باهات دردودل کنم و اشک بریزم .. روزای بعدش خواهش میکردم وقتی میایم حرم اول بریم پیش امام حسین زیارت کنیم و بعدش تا اخر بیایم پیش تو ..
حس غریبی حرمت دلمو میشکست و کنارت یه آرامش دیگه ای داشتم ..
امامم نیستی اما با تو آرومم .. خیلی آروم
ماه بنیهاشم..
کنار همهی اشکایی ک به عشق تو رو گونم جاری شده و میشه الان خوشحالم
خوشحالم که به این دنیا اومدی تا وقتی بیچاره ایم و بی کس بهت پناه بیاریم
تولدت مبارک یار همیشگی حسین و پهلوون میدون و تکیه گاه خیمهها
تولدت مبارک مهربونِ مهربونا
تولدت مبارک ک با اومدنت حسین احساس آرامش کرد ..
+از دیروز تاحالا تصمیم داشتم یه پست پرو پیمون برا تولد حضرت ابوالفضل بذارم ولی انقد امروز شلوغ بود ک نشد اونی ک میخوام :)
+هیچ وقت فکرشو نمیکردم کلاسی که یه سال از زندگیم توش وقف نجوم خوندن شد یه روزی جایی بشه ک توش عربی یاد بگیرم :/
+امروز کل قواعد عربی ۳ رو تو ۴.۵ زنگ یاد گرفتم .. یعنی واقعا معلم معجزه می کنه .. تاحالا تو عمرم انقد با عربی عجین نشده بودم :/
+پژوهشسرا مثله همیشه بینظیرو آرامش بخش :)